اندیشمند بزرگ راسل ایکاف، چهار رویکرد را برای مواجهه با یک مسأله برمیشمارد:
چهار راه برای درمان یک مشکل (یا به عبارت کلی، حل مسأله) وجود دارد – چاره نکردن (absolving)، چارهی نسبی (resolving)، چارهی بهینه (solving)، و چارهی بنیادین (dissolving) – و بزرگترین آنها چارهی بنیادین (dissolving) است.
- تبرئه کردن (absolve) خود از یک مشکل، نادیده گرفتن آن و امید به از بین رفتن آن است. این رویکرد به طور طبیعی برای مدیران پیش میآید.
- برطرف کردن (resolve) یک مشکل این است که همان کاری را انجام دهید که دفعهی قبل برای حل یک مورد مشابه انجام دادید. این یک رویکرد مبتنی بر تجربه و عقل سلیم است. برطرف کردن مشکل به دنبال بهترین راه برای درمان یک مشکل نیست، فقط به دنبال راهی است که به اندازه کافی خوب باشد.
- چارهجویی (solve) برای یک مشکل مستلزم تغییر در رفتار سازمانی است که مشکل دارد، اما ماهیت سازمان یا محیط آن را بدون تغییر میگذارد.
- پیدا کردن چارهی بنیادین (dissolve) برای یک مشکل به معنای طراحی مجدد سازمانی است که دارای مشکل است و یا طراحی مجدد محیط آن تا مشکل از بین برود و نتواند دوباره ظاهر شود. این معادل همان یک ضربالمثل قدیمی چینی است که میگوید: دادن ماهی به یک شخص گرسنه ممکن است مشکل او را حل (solve) کند، اما مشکلش دوباره تکرار میشود. آموزش صید ماهی میتواند مشکل او را به صورت بنیادین حل کند (dissolve).