اصطلاحات سازنده (Maker)، طراح (Designer) و مهندس (Engineer) اغلب ممکن است به افراد مشابهی اشاره کنند، اما توجه به تمایز میان این مفاهیم مهم است.
امروزه شاهد نسل جدیدی از توسعهدهندگان محصول هستیم که گاهی اوقات به آنها عناوینی نظیر «سازنده»، «طراح» و «مهندس» داده میشود، اما تفاوتی بین این عناوین وجود دارد که توجه به آن میتواند برای موفقیت یک محصول حیاتی باشد.
سازنده، همانطور که از نامش پیداست، کسی است که چیزهایی میسازد – معمولاً چیزهایی بدیع و جدید. این اصطلاح نسبتاً گسترده شامل توسعهدهندگان محصول و همچنین هنرمندان، صنعتگران و دیگرانی میشود که یک شیء ملموس تولید میکنند. هیچ محدودیت دیگری وجود ندارد. نه سن مطرح است، نه سطح تحصیلات، مواد استفاده شده و هر چیز دیگری. یک سازنده میسازد، همین.
تنها با این تعریف، به راحتی میتوان دید که چگونه سازندگان، طراحان و مهندسان را میتوان در ذهن مردم با هم جمع کرد. در بیشتر موارد، همهی آنها در ساختن چیزها نقش دارند. اما یک تفاوت ظریف در رویکرد هر یک از اینها وجود دارد که شایستهی بررسی است.
به نظر من، سازنده بیشتر بر اساس تخیل و تلاش برای کنار هم گذاشتن چیزها برای درست کردن چیزی که در ذهن دارد، کار میکند. یک سازنده ممکن است با هدفی در ذهن شروع کنند یا هیچ هدفی نداشته باشد، و مسیر خلاقانهی یک سازنده بیشتر صرف آزمایش چیزها و اصلاح مفهوم اولیهشان میشود. این یک رویکرد اکتشافی است به جای یک رویکرد از پیش برنامهریزی شده و میتواند منجر به بسیاری از شکستها و همچنین برخی از نوآوریهای شگفتانگیز شود.
طراح رویکرد متفاوتی دارد. یک طراح قبل از شروع به ساخت، آنچه را میخواهد خلق کند، اغلب با جزئیات زیاد، برنامهریزی میکند. این رویکرد به طراح یک نقشهی راه میدهد تا به سمت یک هدف کاملاً تعریف شده حرکت کند. ممکن است با پیشرفت در مسیر پیادهسازی، تغییراتی در طراحی ایجاد شود (که در واقع هم، تقریباً اجتنابناپذیر است)، اما به طور کلی، تلاشهای اجرایی طراحان از برنامهی از پیش تعریفشدهای پیروی میکند. نتیجهی نهایی معمولاً تصفیهشدهتر، قویتر و در مناسبتر با هدفش نسبت به چیزی است که صرفاً «ساخته میشود». اغلب، علیرغم زمان به ظاهر «غیرمولد» صرف شده در برنامهریزی، در فرآیند طراحی، نتایج نهایی سریعتر از رویکرد سازندهها بهدست میآید.
برای استفادهی مؤثر از این رویکرد، طراح باید فرآیند پیادهسازی را به خوبی درک کند تا بیشتر موانع را پیشبینی کند و نحوهی رسیدگی به آنها را زودتر تعیین کند. این نیاز یکی از تفاوتهای اساسی بین یک طراح و یک سازنده را نشان میدهد – طراحان باید به اندازهی کافی در مورد اینکه چه کاری باید انجام دهند، چگونه آن را انجام دهند و نتایج مورد انتظارشان بدانند تا بتوانند کل مسیرشان را قبل از شروع کار ترسیم کنند.
مهندس نیز طراح است، اما با یک مهارت اضافهتر: تجزیه و تحلیل. مانند یک طراح، یک مهندس قبل از شروع پیادهسازی، ایجاد آن چیزی را که میخواهد بسازد، برنامهریزی میکند. اما مهندسان همچنین فراتر از اجرا، برنامهریزی میکنند تا نیازهای تولید انبوه و تعمیر و نگهداری، استرس، اثرات محیطی و فرسودگی، هزینهی تولید و نگهداری و مجموعهای از عوامل دیگر را که ممکن است بر شکل یا عملکرد محصول تأثیر نگذارند، اما بر روی عملی بودن تأثیر بگذارند، در نظر بگیرند. ارزیابی طرح در برابر این عوامل مستلزم هم دانش فنی است و هم تحلیل ریاضی. جایی خوانده بودم که «مهندسی» در واقع، طراحی تحت قیود و محدودیتها (Engineering is design within constraints) تعریف شده بود.
طراحی و مهندسی اغلب دست به دست هم میدهند. ایجاد پل زیبا هم شامل فرآیند طراحی خلاقانه برای تعریف شکل و عملکرد پل و هم مهندسی تحلیلی مورد نیاز برای اطمینان از اینکه سازه میتواند همانطور که در نظر گرفته شده است، مورد استفاده قرار گیرد و همچنین برای چندین دهه به طور قابل اعتمادی کارآمد و قابل اتکاء باشد.
باید به این نکته هم توجه کنیم که کسانی که سازنده نامیده میشوند ممکن است آثار خود را قبل از شروع ساخت، طراحی یا حتی مهندسی کرده باشند. درک این نکته مهم است که وظیفهی اصلی کسانی که طراح و مهندس نامیده میشوند توسعه و بیان طرح است. آنها ممکن است در واقع سازنده نباشند. و اگرچه مهندسان اغلب طراحی خود را انجام میدهند، اما ممکن است عمدتاً روی تجزیه و تحلیل (و تطبیق) طراحی شخص دیگری تمرکز کنند. به طور مشابه، طراحان ممکن است همیشه مهندسی انجام ندهند، طرح را ایجاد کنند اما تجزیه و تحلیل دقیق را انجام ندهند.
بنابراین به راحتی میتوان فهمید که چگونه این سه مفهومِ سازنده، طراح و مهندس میتوانند با هم ترکیب شوند، اما توجه به تفاوتهای بین آنها مهم است. تقریباً هر کسی با درک اولیه میتواند سازنده باشد و یک نمونه از ایدهی خود را تولید کند. طراح بودن نیاز به دانش عمیقتری دارد تا بتوان برنامهای را برای کسی (و نه لزوماً طراح) ایجاد کند تا محصول مورد نظر را بهطور قابلاطمینانی ارائه دهد. مهندسی یک رشته تحلیلی است که هم به آموزشهای قابل توجه و هم به کسب تجربههای ویژهای نیاز دارد؛ مهارتها و آموزشهایی برای حصول اطمینان از اینکه برنامهی طراحی منجر به محصولی بادوام، قابل اعتماد، ایمن، قابل ساخت و مقرون به صرفه خواهد شد.